loading...
طواف دل
انصارالمهدی بازدید : 186 شنبه 28 بهمن 1391 نظرات (0)
منظور از ام كلثوم در اينجا خواهر زينب (ع) و دومين دخترى است كه خداى تعالىز فاطمه ى زهرا (س) به اميرالمومنين (ع) عنايت فرمود و چند موضوع در اينجا قابل بحث است:

1. موضوع نخست بحث درباره ى نام مخدره است كه برخى عقيده دارند «ام كلثوم» نام او بوده و برخى هم- چنانكه از ظاهر اين نام برمى آيد- آن را كنيه ى او مى خوانند.

مرحوم مفيد در كتاب ارشاد در باب فرزندان اميرالمومنين مى فرمايد: حسن، حسين، زينب كبرى و زينب صغرى كه كنيه اش «ام كلثوم» بوده است. و در اواخر كلام خود زينب صغراى ديگرى هم نام مى برد كه مادرش كنيز بوده است. [ارشاد، (مترجم)، ج 1، ص 355.] و نظير همين مطلب از كتاب العدد على بن يوسف بن مطهر حلى (ره) نقل شده [بحارالانوار، ج 42، ص 74.] و مرحوم طبرسى نيز در اعلام الورى به همين گونه ذكر كرده، و مانند شيخ مفيد (ره) زينب صغراى ديگرى را نيز نام مى برد كه مادرش كنيز بوده است. [اعلام الورى، ص 203.]

اما صاحب كتاب قاموس الرجال اين مطلب را اشتباه دانسته و مى گويد: ظاهر آن است كه ام كلثوم نام او بوده و جز آن اسمى نداشته است، و قول مفيد را نيز به خاطر همان ذيل كلامش كه مادر زينب صغرى را كنيزى دانسته مردود مى داند، اما از نقل كتاب العدد و اعلام الورى سخنى به ميان نياورده است. و ما پيش از اين در داستان شهادت حضرت فاطمه (ع) روايتى نقل كرديم كه اميرالمومنين (ع) پس از اينكه بدن فاطمه (ع) را غسل داد و كفن كرد فرمود: «اى حسن و اى حسين و اى زينب و اى سكينه...» و احتمال داديم كه شايد سكينه نام ام كلثوم بوده، اما روايت مزبور چندان معتبر و مورد اعتماد نبود.

2. چنانكه از تواريخ و روايات استفاده مى شود اميرالمومنين (ع) چند دختر داشته كه نام يا كنيه شان ام كلثوم بوده است، كه از آن جمله زينب (ع) بود چنانكه پيش از اين نيز مذكور شد كه بعضى گفته اند كنيه ى آن بانوى معظمه ام كلثوم بوده، و صاحب كتاب اعيان الشيعه سه يا چهار دختر به اين نام و كنيه در دختران آن حضرت نام

مى برد. و همين سبب اشتباه بسيارى شده كه برخى از سخنان و خطبه هاى حضرت زينب و موضوعات ديگرى را كه در داستان كربلا و يا جاهاى ديگر اتفاق افتاده است را به ديگران نسبت داده اند يا بالعكس.

به هر صورت اگر اين مطلب درست باشد خواهر زينب (ع) ام كلثوم صغرى يا وسطى بوده است، و گرنه مطابق نقل ابن شهر آشوب و ابن ابى الحديد ام كلثوم كبرى بوده است.

3. به طور كلى از اخبار و تواريخى كه ماجراى وفات ام كلثوم را ذكر كرده اند به دست مى آيد كه وى پيش از داستان كربلا در مدينه از دنيا رفته و در ماجراى جانگداز واقعه ى كربلا و ماجراهاى بعد از آن حضور نداشته است، و از اين رو سخنرانيها و سخنانى را كه در تاريخ كربلا از ام كلثوم نقل كرده اند يا مربوط به حضرت زينب (ع) است يا به دختران ديگر اميرالمومنين (ع) كه از مادرهاى ديگرى غير از فاطمه ى زهرا (ع) بوده اند. و شرح ماجراى وفات ام كلثوم و علت آن را در پايان اين بخش خواهيد خواند.

و اما موضوع ازدواج با عمر

در كتابهاى تاريخى مانند تاريخ طبرى و ابن اثير و ديگران عموما نوشته اند عمر بن الخطاب با ام كلثوم دختر فاطمه (ع) ازدواج كرد و از وى پسرى به نام زيد و دخترى به نام رقيه پيدا كرد و از بلاذرى نقل شده كه گفته است دختر ديگرى هم به نام فاطمه از او متولد شد، و مهريه ى ام كلثوم را نيز طبرى بنا به قولى چهل هزار درهم نوشته است. چنانكه ابن حجر در اصابه آن را به طور مسند نقل كرده است. [تا ريخ طبرى، ج 3، ص 270؛ الاصابه، ج 4، ص 468.]

در روايات شيعه نيز چند حديث در كتاب كافى و طرائف و غيره نقل شده كه اين ازدواج واقع شد، و مرحوم كلينى (ره) در كتاب نكاح بابى جداگانه براى اين مطلب منعقد كرده، [ج 5، ص 346.] و دو حديث نيز در كتاب طلاق از امام صادق (ع) روايت كرده كه چون
عمر از دنيا رفت اميرالمومنين (ع) به خانه ى عمر رفت و دست ام كلثوم را گرفته به خانه ى خود برد [ج 6، ص 115.]، كه از اين دو روايت معلوم مى شود ام كلثوم تا آخر عمر او نيز در خانه اش بوده است.

از اين رو انكار اين مطلب بسيار مشكل و به گفته ى مرحوم مجلسى عجيب است، و صاحب كتاب قاموس الرجال گويد: هيچ محققى، اين مطلب را انكار نكرده است زيرا اخبار ما درباره ى ازدواج و حتى عده ى او از عمر متواتر است تا چه رسد به اخبار اهل سنت.

منتهى چند مطلب قابل بحث و تذكر است:

1. منظور عمر از اين ازدواج همان گونه كه خودش گفت يك منظور دينى و يا به گفته ى ما يك منظور سياسى بود و مى خواست بدين وسيله با خاندان پيغمبر و على بن ابيطالب (ع) كه هسته ى مركزى مخالفين خلافت غاصبانه او را تشكيل مى دادند ارتباط فاميلى برقرار كرده و با آنها وصلتى انجام داده باشد تا بدين وسيله شايد از مخالفت آنان كاسته و از نظر عامه نيز از اين كار بهره بردارى سياسى كند.

مجلسى (ره) در كتاب بحارالانوار از كتاب طرائف سبد بن طاوس و كنز الفوائد كراجكى دو حديث نقل مى كند كه عمر بن خطاب به خواستگارى ام كلثوم آمد، اميرالمومنين (ع) خرسالى ام كلثوم را بهانه كرد، و يا فرمود: او را براى فرزند برادرم جعفر گذارده ام، عمر در پاسخ آن حضرت اظهار كرد: من از اين ازدواج منظورم رفع نيازمندى جنسى نيست، بلكه شنيدم از رسول خدا (ص) كه فرمود: هر حسب و نسبى در روز قيامت منقطع گردد جز حسب و نسب من، و هر قومى نسبشان به پدرشان مى رسد جز فرزندان فاطمه كه پدرشان من هستم. [بحارالانوار، ج 42، ص 97.] و به همين جهت اصرار و پافشارى عجيبى در انجام اين كار داشت تا آنجا كه بنى هاشم را در اين كار تهديد كرد، و سخت تحت فشار قرار داد، چنانكه در زير خواهيد خواند.

2. از خود رواياتى كه مرحوم كلينى و ديگران نقل كرده اند معلوم مى شود كه اميرالمومنين ناچار شد با اين ازدواج موافقت كند، و تا مى توانست از انجام آن خوددارى كرد، و سرانجام هم كار را به عمويش عباس واگذار نمود.

كلينى (ره) از امام صادق روايت كرده كه چون عمر از ام كلثوم خواستگارى كرد اميرالمومنين بدو فرمود: ام كلثوم دختركى خردسال است؟ عمر كه چنان ديد به نزد عباس رفته و بدو گفت: مگر من چه عيبى دارم؟ عباس پرسيد: چه شده؟ گفت: به خواستگارى دختر برادرزاده ات رفتم و او مرا بازگردانده، آگاه باشيد كه به خدا چاه زمزم را پر مى كنم، و هيچ افتخارى از افتخارات شما را به جاى نمى گذارم و همه را نابود مى كنم، و دو شاهد و گواه اقامه مى كنم كه او دزدى كرده و او را به سرقت متهم نموده دستش را مى برم.

عباس كه چنان ديد به نزد على (ع) آمده و بالاخره آن حضرت را راضى كرد و انجام اين كار را به عهده گرفت. و در حديث ديگرى آمده كه امام صادق (ع) فرمود: اين كار به زور و غصب انجام شد. [كافى، (چاپ جديد)، ج 5، ص 346.] و از روايات اهل سنت نيز كه در اصابه و اسدالغابه و غيره نقل كرده اند معلوم مى شود كه اين كار مورد رضايت على (ع) نبود و روى ناچارى انجام گرديد. و از همين رو شيخ مفيد و سيد مرتضى (ره) كه موضوع را مورد بحث و تحقيق قرار داده اند پس از سخنان زيادى بالاخره آن را حمل بر تقيه و اضطرار كرده و گفته اند: على (ع) ناچار شد با اين ازدواج موافقت كند، و ضرورت بر اين كار آن محذور را كه در چنين ازدواجى وجود داشت برطرف نمود. و مرحوم مجلسى نيز پس از نقل سخن آن دو عالم بزرگوار مى گويد: اصل در جواب همين است كه بگوييم اين كار را از روى تقيه و اضطرار انجام شد و هيچ گونه استبعادى هم ندارد، زيرا بسيارى از محرمات است كه در مورد ضرورت تبديل به واجب مى شود. [براى اطلاع بيشتر از گفتار علماى بزرگوار ياد شده به بحارالانوار، ج 42، صص 197- 109 مراجعه شود.]

3. طبق نقل مورخين ام كلثوم پس از كشته شدن عمر به ازدواج عون بن جعفر درآمد، و به نقل جزرى در اسدالغابه و ابن حجر در اصابه اين كار به دستور على (ع) و اصرار آن حضرت انجام شد، و ام كلثوم خود چندان موافق با اين ازدواج نبود. و عون نيز در زمان حيات ام كلثوم از دنيا رفت، و پس از او به ازدواج برادرش محمد بن جعفر درآمد و در زمان حيات او از دنيا رفت. و در نقل ابن قتيبه به عكس ذكر شده يعنى گفته است: نخست به ازدواج محمد درآمد و سپس به عقد عون به جعفر. و اما اينكه از برخى از تواريخ نقل شده كه پس از فوت عون يا محمد به عقد عبدالله بن جعفر درآمد و هنگامى كه در عقد ازدواج عبدالله بود از دنيا رفت. مسلما اشتباه است و نام عبدالله با عون يا محمد اشتباه شده، زيرا چنانكه پيش از اين ذكر شد، در آن وقت حضرت زينب در حباله نكاح و ازدواج عبدالله بن جعفر بوده است و در شرع اسلام نيز چنين عملى جايز نيست.

وفات ام كلثوم

پيش از اين گفته شد كه از كل اخبار چنين به دست مى آيد كه ام كلثوم پيش از واقعه ى كربلا در مدينه از دنيا رفت و در همانجا به خاك سپرده شد، و اما اينكه دقيقا در چه سالى فوت نموده تاريخى در دست نيست. كتاب اعيان الشيعه وفات او را سال 54 هجرى ذكر كرده است، اما اين قول با آنچه در كتاب خلاف شيخ طوسى (ره) روايت شده و در كتاب استيعاب، اصابه و اسدالغابه نيز ذكر شده كه حسنين (ع) دنبال جنازه بودند منافات دارد زيرا شهادت امام حسن (ع) در سال 50 اتفاق اتفاد و معلوم مى شود وفات ام كلثوم قبل از سال 50 بوده است، اگر چه روايت شيخ (ره) نيز از نظر سند مخدوش است و نقلهاى ديگر هم براى ما معتبر نيست.

اما روايت شيخ (ره) اين گونه است كه از عمار بن ياسر نقل كرده كه گويد: جنازه ى ام كلثوم دختر على (ع) و پسرش زيد بن عمر را برداشتند، و دنبال جنازه، حسن و حسين (ع)، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عباس و ابوهريره بودند، و (براى نماز) جنازه زيد را جلو و جنازه ى ام لثوم را پشت سر او گذاردند و بدان نماز خواندند. [خلاف، (چاپ تهران)، ج 1، ص 294.]

در نقل كتاب استيعاب، اصابه و اسدالغابه اين گونه است كه هنگام نماز حسن بن على (ع) به عبدالله بن عمر گفت تا به جنازه ى آن دو نماز بخواند، و او هم قبول كرد كه نماز خواند. [اسدالغابه، ج 5، ص 615؛ الاصابه، ج 4، ص 468؛ استيعاب نيز در ذيل همان صفحه چاپ شده.]

خدشه اى كه در سند روايت شيخ (ره) است اين است كه روايت از عمار بن ياسر نقل شده و عمار چنانكه مى دانيم در جنگ صفين به شهادت رسيد، و وفات ام كلثوم پس از جنگ صفين و ظاهرا پس از شهادت اميرالمومنين (ع) در مدينه اتفاق افتاده، و ممكن است عمار در اين روايت، عمار بن ابى سلامه و يا عمار ديگرى بوده كه به خاطر شهرت عمار بن ياسر راويان آن را به عمار بن ياسر نسبت داده اند. والله العالم. و اما علت وفات ام كلثوم و فرزندش زيد را كه هر دو با هم در يك روز و يك ساعت از دنيا رفتند، و همين سبب شده كه از يكديگر ارث نبرند زيرا معلوم نبود كدام يك جلوتر از ديگرى فوت شده، ابن حجر در اصابه اين گونه نوشته است كه:

«ميان قبيله ى بنى عدى نزاعى در گرفت، و زيد بن عمر از خانه بيرون رفت تا نزاع را برطرف كند و ميان آنها را اصلاح دهد، مردى از قبيله ى بنى عدى او را نشناخت و در تاريكى ضربتى به سر او زد كه سرش را به سختى شكست، و همان ضربت موجب بيمارى زيد شد و پس از چند روز از دنيا رفت، مادرش ام كلثوم نيز قبلا بيمار بود، و تصادفا در همان روز و در همان ساعتى كه زيد از دنيا رفت، فوت كرد، و همين سبب شد كه ندانستند كدام يك زودتر از دنيا رفته و كدام يك وارث ديگرى بوده و از اين رو هيچ كدام از ديگرى ارث نبردند.» و نظير اين مطلب در آن دو كتاب ديگر يعنى استيعاب و اسدالغابه نيز با مختصر اختلافى ذكر شده است. و در كتاب تهذيب شيخ طوسى (ره) نيز اين جريان به طور اجمال در حديثى از امام باقر (ع) روايت شده و حديث اين گونه است كه امام (ع) فرمود:

«ام كلثوم دختر على بن ابيطالب (ع) و فرزندش زيد بن عمر بن خطاب هر دو در يك ساعت از دنيا رفتند و معلوم نشد كدام يك پيش از ديگرى از دنيا رفته و از اين رو هيچ كدام از ديگرى ارث نبردند... [تهذيب الاحكام، ج 9، ص 362.]».

اين حديث را مرحوم شيخ در باب «ميراث غرقى و مهدوم عليهم» نقل كرده و ظاهرا همين موضوع سبب شده كه برخى گفته اند: ام كلثوم و زيد در زير آوار ماندند و خانه بر سرشان ويران شد و همان سبب مرگ آن دو گرديد. و شايد دليل و مدرك ديگرى در اين باره به دست نويسنده ى مزبور افتاده كه نگارنده آن را نيافتم، اما نقل حديث در باب مزبور به تنهايى نمى تواند دليل بر اين مطلب باشد، والله العالم.

درباره ما
Profile Pic
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 16
  • بازدید سال : 207
  • بازدید کلی : 11,921
  • کدهای اختصاصی
    روزشمار فاطمیه